(معنی)
تهی مغز:پوچ
مایه:روان
غرور:خودخواهی
جان پناه:پناه گاه
(هم خانواده)
غرور:مغرور
دلیل:دلایل
عطر:عطار
صادق:مصدق
(واژه های روبه رو)
رویش:رشد کردن
پرورش:بزرگ کردن
چرخش:چرخیدن
پژوهش:پژوهنده
بامدادان:هنگام بامداد
شامگاهان:هنگام شامداد
(سوال آخر)
دلاوری:من هم مانند دلاوری برای خاک وطنم میجنگم
نگهبان:من هم مانند سربازان نگهبان کشورم هستم
معرکه یادت نره وگرنه حرومت شه